سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نگاهی به اسم او

بسم الله الرحمن الرحیم ولاحول ولا قوه الا بالله العلی العظیم

  مباهات خدا بر زائر ان کربلا                               http://labteshneh.parsiblog.com    

نویسنده: سادات                                                                            

از ذریح محاربى منقول است که گفت : به حضرت امام جعفر صادق (ع ) شکایت کردم آنچه به من مى رسد از قوم و فرزندان من هر گاه به ایشان نقل مى کنیم ثواب زیارت قبر حضرت امام حسین (ع ) را تکذیب من مى کنند و مى گویند:

تو دروغ مى بندى بر امام جعفر (ع ) حضرت فرمود: اى ذریح ! بگذار مردم را که به هر جا که خواهند بروند.

والله ، که حق تعالى مباهات مى کند به زایران حضرت امام حسین (ع ) و آنها که از راه هاى دور به زیارت آن حضرت مى روند، با ملائکه مقرّبین و حاملان عرش خود حتّى آنکه مى فرماید به ایشان که : آیا نمى بینید زیارت کنندگان قبر حسین بن على (ع ) را که آمده اند با نهایت شوق به سوى آن حضرت و به سوى فاطمه زهرا(س ).

به عزّت و جلال و عظمت خود سوگند مى خورم که : واجب گردانم براى ایشان کرامت خود را که ایشان را گرامى دارم و داخل گردانم ایشان را در بهشتى که مهیّاکرده ام براى دوستان خود پیغمبران و رسولان خود.

اى ملائکه من ! اینها زیارت کنندگان حسین اند که محبوب محمّد (ص ) است که او پیغمبر و حبیب من است

و هر که مرا دوست مى دارد حبیب مرا دوست مى دارد و هر که حبیب مرادوست مى دارد محبوب او را دوست مى دارد.

و هر که حبیب مرا یا محبوب او را دشمن مى دارد بر من لازم است که او را به بدترین عذاب هاى خود عذاب کنم و به آتش خود او را بسوزانم . و جهنّم را جایگاه او گردانم و او را عذاب کنم که هیچ یک از عالمیان را عذاب نکرده باشم . (46)

 


کربلا قبّه اسلام             http://labteshneh.parsiblog.com    

روایت از معصوم علیه السلام میباشد که در حدیثى مى فرماید:

و هى البقعة التى کانت قبّة الاسلام نجى اللّه فیه المؤمنین الّذى آمنوا مع نوح فى الطوفان .

امام علیه السلام فرمودند: و آن زمین کربلا بقعه اى است که قبّه براى اسلام میباشد و خداوند نجات مى دهد بوسیله آن مؤمنین را مانند آن کسانى که ایمان آوردند و با حضرت نوح علیه السلام در کشتی نشستند  واز   طوفان . ایمن شدند  (24)


http://www.navideshahed.com/fa

 ایثار وشهادت

(عزاداری صحیح  وجهت دار  روشی برای  زنده نگه داشتن فرهنگ کربلا و عاشور ا وشهادت )

فرهنگ متعالی شهید و شهادت، که از اعتقادات راسخ دین مبین اسلام است، ریشه در اعتقادات فکری و قلبی مسلمانان دارد. این فرهنگ فراتر از سنن و فراگردهای اجتماعی، می تواند در جامعه به منصه ظهور برسد و به عنوان سند مجرد و شرف هر خانه و خانواده، کوی و برزن، طایفه و عشیره، شهر و روستا و ... جلوه گر شود. در جامعه اسلامی ما فرهنگ شهید و شهادت، فرهنگی برخاسته از متن اعتقادات دینی است که با ظهور انقلاب اسلامی ایران و حوادث ایام هشت سال دفاع مقدس تبلور فکری و اعتقادی آن فراگیر و نمود عینی آن در سطح جامعه کراراً هویدا شده است. امروزه تلاش در جهت حفظ و حراست از این فرهنگ ارزشمند و سند مجد و شرف ملی و مذهبی کشور ما وظیفه ای نهاده بر دوش تمام اقشار جامعه است و نشر آن به فرموده امام ره: بر دست اندرکاران نظام است که همه ذوق و استعداد و توان خود را در هرچه بهتر رسیدن به امور معنوی و مادی و ارزشی و فرهنگی این یادگاران هدایت و نور به کار گیرند و از خدمت بی شائبه و بی منت به آن دریغ نکنند که هر چه انقلاب اسلامی ایران دارد از برکت مجاهدت شهدا و ایثارگران است. ملت شریف در سراسر ایران یاد شهدای فداکار را که جمهوری اسلامی و پیروزی ها، رهین جان نثاری آنها است، زنده نگه دارند. با تامل و تدبر در یافتن راه حل هایی به منظور حفظ و زنده نگهداشتن یاد و خاطره شهدا و ارتباط و در آمیختن آن با سنن جاری و نهادهای مردمی، می توان فرهنگ هشت سال دفاع مقدس را رنگ و روی سنتی و مردمی بخشید تا ارزشهای دوران انقلاب و هشت سال دفاع مقدس در خاطره ها زنده بماند و نسلهای آتی در پی حفظ آن بر یکدیگر پیش دستی کنند. در این بین ضمن توجه به کلام حضرت امام (قدس سره) پیرامون جایگاه، مقام و منزلت شهدا نکات عمیق و ظریف مشاهده می شود که از آن جمله توجه به نکات ذیل است: ـ انقلاب اسلامی ایران، پرتوی از عاشورا و انقلاب الهی آن است. ـ خون شهیدان ما امتداد خون پاک شهیدان کربلا است. ـ گوارا باد بر این شهیدان لذت انس و همجواری شان با انبیای عظام و اولیای گرام و شهدای صدر اسلام و گواراتر بر آنان باد نعمت رضایت حق که «رضوان من الله اکبر» ـ اینان پیروان سید شهدایند که در راه سالام و قرآن کریم از طفل شش ماهه تا پیرمرد هشتاد ساله را قربان کرد. اسلام عزیز را با خون پاک خود آبیاری و زنده نمود. حضرت امام خمینی(ره) در جایگاه یک فقیه، یک مرجع و یک زعیم عالی قدر و آگاه به مسایل اعتقادی و علوم دینی و آشنا به تاریخ اسلام در تعیین معنا و اصالت شهادت شهیدان انقلاب اسلامی، حجت را بر همگان تمام کرده، نهضت را ادامه قیام سیدالشهدا و پیروی از حرکت عاشورا می داند و نثار خون این عزیزان را وصل به خون پاک شهدای عاشورا می خواند: «اینان پیروان سیدالشهدایند.» با توجه به بیانات بنیانگذار جمهوری اسلامی و روشنی اهداف این نهضت الهی جای هیچ شک و شبهه ای باقی نخواهد ماند، که نهضت خمینی(ره) تبلور مجدد نهضت صدر اسلام و زنده شدن احکام الهی در این برهه از زمان در سرزمین الهی ایران است: «انقلاب اسلامی ایران، پرتوی از عاشورا و انقلاب عظیم الهی است.» از آنجایی که نهضت خمینی(ره) پرتوی از نهضت عاشورا است و تجلی انوار آن به تمام و کمال کربلایی است، لذا ضروری است در زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدای این نهضت از سیمای عاشورا الهام گرفت و هماهنگ و همگام با نوای جاودانه این قیام توحیدی قدم برداشت. امروزه در اقصا نقاط کشور اسلامی ایران، تصاویر شهدای هر محل به صورت قاب شده بر در و دیوار مساجد و تکایا نقش بسته است و در دسته های عزاداری حمل می شود که نمایانگر حضور جوانان آن مسجد، آن هیئت یادسته در دوران هشت سال دفاع مقدس می باشد (این تصاویر به مرور زمان کم رنگ و بعضاً به دلیل عدم تدابیر مناسب گم می شوند.) ضمن توجه و دقت نظر به سبک و سیاق ظاهری هیئت ها و دسته های عزاداری ائمه معصومین(ع) و آذین شدن مساجد، تکایا، هیئت ها، دسته ها و ... در ایام سوگواری مشاهده می شود عمده این هیئت ها به سیاه پرده، پرده هیئت، بیرق، کتل، علم و ... مزین می شوند که نمایانگر اهداف، مقاصد و آمال درونی آن هیئت نسبت به انگیزه ای است که در نظر گرفته است. با انتخاب این علایم و نشانهای ارزشی که ریشه در اعتقادات دینی و قلبی مردم متدین کشور اسلامی ما دارد می توان زمینه مبادرت به انجام حرکتی اصیل، ریشه دار و جاودانه را به منظور ترویج فرهنگ شهید و شهادت در سطح جامعه به منصه ظهور رسانید. بیرق عاشورا بیرقی است  که در ایام سوگواری ائمه معصومین (علیهم السلام اجمعین)، ماه محرم، ماه صفر و ... در اماکن مذهبی برافراشته می شود، در واقع بیانگر ماتم در عزای شهادت ائمه(ع) و اصحاب با وفای آنها است. بیرق عاشورا نمادی است از یک هدف، بیانی است از یک حرکت و نشانی است از جمعیتی که به خاطر نهضتی توحیدی هستی خود را در طبق اخلاص نثار کرده اند. با گزینه کردن بیرق مرسوم در ایام سوگواری ائمه معصومین(ع) و با درج اسامی شهدا بر روی این گونه بیرقها، در واقع حرکت شهدا را از نهضت عاشورا پیگیری کرده ایم و به کلمه توحید لبیک گفته ایم. این فرهنگ ریشه دار، با احساسات و عواطف مردمی آمیخته و نهادینه خواهد شد و در طول تاریخ جاودانه خواهد ماند. در اینجا به منظور روشن کردن موضوع بیرق شهدا در ترویج فرهنگ شهید و شهادت با طرح پیشینه تاریخی پیرچم، ابعاد و اندازه بیرق، رنگها در نماد پرچم، محل نگهداری و زمان به حرکت درآوردن بیرق شهدا به شرح موضوع پرداخته شده است. هیئت و شمایل بیرقهای پیشنهادی بیرق شهدا به طور کلی متشکل از یک پنجه، چفیه، روبان قرمز، زرد، آبی و یا سبز، پارچه ای سه گوش (مثلث) و یا مربع مستطیل (جهت شهدای خاص) و نهایت از یک چوب با ارتفاع دو متر در نظر گرفته شده است با نوشتارهای مندرج در آن. 1. پنجه، نمایانگر دستان بریده ابوالفضل العباس(ع) علمدار دشت کربلا است و این نشان اشاره به او در قسم است که «به خدا قسم اگر دستانم را قطع کنید از یاری دین وامام خود دست برنخواهم داشت.» و به معنای توسل واعتقاد دینی به خاندان نبوت و پنج تن آل عبا است. همچنین در معنای اتحاد و یکپارچگی است. کثرت و تعدد بند بند انگشتان و یک شکلی در پنجه دست، وحدت در هدف را معنا می دهد. 2. پیشانی بند که غالباً با شعارهای الله اکبر، لا اله الا الله، راهیان کربلا، یا حسین، لبیک یا خمینی، یا ثارالله و ... بر پیشانی بسیجیان مخلص خدا، نقش آفرین عملیات غرورآفرین هشت سال دفاع مقدس می باشد (برادران اهل سنت و اقلیتهای مذهبی یا الله، الله اکبر، لا اله الا الله و لبیک یا خمینی استفاده می کردند.) 3. چفیه، علامت اختصاری تمام بسیجیان عاشق و مخلص خداست، عاری از هرگونه علاقه دنیوی، در عین دارا بودن ویژگیهای ارزشمند، مونس اشکهای شبانه، سجاده نماز و کفن پیکرهای متلاشی شده شهدا است. 4. پرچم، نمادی است عینی از نیت، هدف و مقاصد درونی فرد، گروه، اجتماع و جوامع کوچک و بزرگ، در دو شکل مربع مستطیل جهت امام شهیدان روح الله الموسوی الخمینی(ره) و شهدای ویژه، و به صورت مثلث، جهت سایر شهدای انقلاب از 15 خرداد 42 تا به امروز. 5. نوشتارها، روی پرچم ها متفاوت و فراخور هر موضوع به شرح زیر است: عنوان بالای بیرق متناسب با ایام دفاع مقدس و پرچم های مرسوم در همان زمان شعار درج می شود: الله اکبر، لا اله الا الله، یا حسین(ع)، یا علی(ع)، یا محمد(ص)، یا ابوالفضل العباس(ع)، یا فاطمه الزهرا(س). پیشنهاد می شود بر بالای پرچم با نوشتن الله اکبر شعارهای زیر درج گردد «این موضوع در پنجه رعایت شده است.» الف) السلام علیک یا اباعبدالله(ع)، برای شهدای انقلاب و هشت سال دفاع مقدس. سپس نوشته شود بیرق شهید. ب) السلام علیک یا ابوالفضل العباس(ع)، برایا جانبازان شهید ج) السلام علیک یا فاطمه الزهرا(س)، برای شهدای مونث، شهدای گمنام و مفقودالاثر د) برای امام(ره) درج شعارهای مندرج عبارتند از: ـ الله اکبر، «که در پنجه رعایت شده و کفایت می کند» ـ السلام علیک یا ثارالله(ع) ـ السلام علیک یا روح الله(ع) ـ بیرق امام شهیدان روح الله الموسوی الخمینی(ره) اقلیت های دینی در خصوص اقلیت های دینی (کلیمی، مسیحی، زرتشتی، صائبی) ضروری است به نکات ذیل توجه شود: الف) درج در بالای پرچم جمله لا اله الاالله به زبان همان اقلیت یا الله اکبر کفایت می کند، سپس درج بیرق شهید معظم... (بر روی پنجه نیز درج الله یا الله اکبر کفایت می کند.) ب) برادران اهل سنت با درج عنوان ذیل و با همان سبک و سیاق برادران شیعه لا اله الا الله، محمد رسول الله(ص). بیرق شهید... 6. عمود یا چوبه پرچم: پیشنهاد می شود عمود پرچم بیشتر از دو متر نباشد. شکل و نمود پرچم هر شیئی دارای دو خاصیت است: یکی، شکل و حجم آن و دیگری، نمود و رنگ آن. در انتخاب پرچم به شکل سه گوش (مثلث) و با الوان مختلف (متناسب با بیرقهای مرسوم در دوران هشت سال دفاع مقدس) انگیزه ها و اهدافی نشات گرفته از آرمانهای متعالی ایثارگران مدنظر بوده است که فراخور موضوع دسته بندی شده ارائه می گردد. نکته اول، در شکل ظاهری پرچم، بیرقهای مرسوم در ایام عزاداری ائمه معصوم(علیهم السلام)، دهه محرم، صفر، ایام فاطمیه و ... که به صورت سه گوش (مثلث) و سنتی انتخاب شده است. مثلث که از تقاطع سه پاره خط مورب به وجود آمده، ضمن اینکه حالت جنگجویی و حمله و تعرض دارد، اندیشه و حرکت را نیز تداعی می کند. نکته دوم، حالت قرارگیری آن است که به صورت افقی در اهتزاز درخواهد آمد. حالت افقی دلالت بر وزن، فاصله و وسعت و پهنا دارد. نکته سوم، رنگ پرچم: «در هنر مذهبی، رنگها با توجه به معانی سمبلیک آنها مورد استفاده قرار می گیرند.» رنگها برای زندگی انسان ضروری است و نقش مهمی در زندگی عاطفی و معنوی ما بازی می کنند. انسان در تمام دورانها با رنگ سروکار داشته و به نحو شایسته ای از آن استفاده کرده است و به طور کلی در تمام احوال و زمانها توجه انسان را جلب نموده است. هرگاه در رنگها تأمل می کنیم و این پدیده را در نظر مجسم می نماییم به صورت جملاتی آن را به زبان می آوریم. کلمات و الحان، فرمها و رنگها محل تجمع پیامهیا ماوراء ما هستند. رنگ به فرم کمال می بخشد و بدان جان می دهد. جوهر اصلی رنگ، انعکاسی از عالم خیال است و مانند نور می باشد که مبدل به موسیقی شده است. موضوع پرچم و رنگ آن الف) پرچم سبز، متناسب با سیادت شهدای معظم سادات در نظر گرفته و علم شده است. ـ رنگ سبز، نشان دهنده ارضا و امیدواری است. ـ رنگ سبز، آمیزش دانش و ایمان است. ب) پرچم قرمز، مختص شهدای هشت سال دفاع مقدس، از 31/6/59 لغایت اعلام قطعنامه در سال 67، می باشد. ـ رنگ قرمز، رنگی تاریک و متراکم، حرارت و تابندگی آن درونی و باطنی است. وقتی رنگ قرمز به قرمز نارنجی مبدل شود، نیروی آتشین و ملتهب پیدا می کند. رنگ قرمز سمبل حیات، زندگی و عامل موثری در سازندگی و تشدید رویش گیاهان بوده و بیان کننده هیجان و شورش است. قرمز نارنجی، تابشی پرشور از عشق، و قرمز ارغوانی بر عشقی روحانی دلالت می کند. ج) پرچم مشکی، به علامت ماتم و نشستن در عزای شهدای انقلاب، پیشکسوتان نهضت از 15 خرداد 42 لغایت شروع جنگ تحمیلی و تجاوز بعثیون به میهن اسلامی ایران در نظر گرفته شده است. ـ رنگ مشکی عملکرد مهمی دارد و در همه جا اهمیت رنگهای خالص را تحت شعاع قرار می دهد. مطابقت رنگهای تاریک با تجمع الوان شدید شخصیات زنده و خشن را با حساسیت قوی نشان می دهد. رنگ تیره، نهایت فاجعه و مصیبت است. سمبل حزن، غم و اندوه و سمبل مرگ است. د) پرچم سفید، به اقتضای رنگ سفید که نشان از پاکی و پاکدامنی است جهت کلیه شهدای مونث انتخاب شده است. ـ رنگ سفید دلالت بر پاکی، بی آلایشی و یک رنگی و عاری از هر چیز می باشد. ـ رنگ سفید نشانه عفت و پاکی است، همراهی با فضیلت و کمال است. در خصوص دو رنگ مشکی و سفید باید گفت: سفید و مشکی در زندگی انسان و در طبیعت دو قطب مهم و اساسی محسوب می شوند. وجود رنگ مشکی در میان سایر رنگها سبب محدودیت سایر رنگها است و سبب شده تا هر رنگی جلوه حقیقی خود را داشته باشد. در آزمایشها مشخص شده که وجود تضادهای رنگی همزمان و پی در پی، برای چشم هم رضایت بخش بوده و تعادل به وجود می آورد. ه) پرچم زرد و علم زرد برای کلیه شهدای اقلیتهای مذهبی شامل مسیحی، کلیمی، زرتشتی و صائبی در نظر گرفته شده است. ـ رنگ زرد نشان روشنی و نور است. از نظر مردم عادی دیدن نور، تحقق واقعیتی است که قبلاً پنهان بوده است. وقتی گفته می شود فلانی «روشن» است، این نشان هوش و آگاهی اوست. بنابراین رنگ زرد، روشن ترین رنگها است. از لحاظ سمبلیک با فهم ودانایی ارتباط دارد و نشان دانش و معرفت است. تمامی این رنگها در دوران هشت سال دفاع مقدس بر روی پرچم هایی با شعایر اسلامی از قبیل: الله اکبر، لا اله الاالله، لا سیف الا ذوالفقار، یا حسین(ع)، یا زهرا(س)، سپاهیان محمد(ص)، السلام علیک یا اباعبدالله و ... به وضوح نمایان و آشکار بوده است. رنگ نوشتارهای پرچم ـ رنگ زرد در وسط زمینه سیاه جلوه خاصی دارد. بسیار روشن، واضح و نیرومند است. ـ رنگ زرد بر روی زمینه قرمز خودنمایی می کند. ـ رنگ زرد بر روی قرمز پر سر و صدا، بشاش و دارای زرق و برق است. می خواهد فریاد بزند و نشان دهنده شکوه و جلال و معرفت است. ـ رنگ قرمز بر روی زمینه سیاه رنگ به گرمی متمایل می شود و روشنی بیشتر به خود می گیرد. ـ قرمز بر روی زمینه سبز متمایل به آبی جلوه و درخشندگی فوق العاده پیدا می کند، افروخته و شعله ور شده و نشان از آتش دارد. ـ توجه شود برای شهدای مونث، که پرچم آنها سفیدرنگ است، چنانچه شهید مربوط به موضوع خاص باشد عبارتند از: ـ شهید سید با نوشتار سبز در متن پرچم درج شود. ـ اگر شهید مربوط به انقلاب است متن مندرج مشکی است. ـ اگر شهید مربوط به دفاع مقدس است متن مندرج قرمز است. ـ اگر شهید اقلیت مذهبی است متن مندرج زرد است. محل نگه داری و طریقه استفاده از پرچم ها امروز ما پیروان اهداف شهدا، پرچم حقانیتشان را بر دوش می کشیم و با مکتب و انگیزه های قیامشان پیمان می بندیم. پرچم این عزیزان تداعی کننده اخلاص و تلاش خداپسندانه آنان در راه احیای فرهنگ عاشورا است. یادآور نثار خونها است که جهت تبلور اسلام ناب محمدی(ص) بر زمین ریخته شده است. مساجد، تکایا، هیئت های عزاداری و حسینیه ها مناسب ترین محل جهت نگهداری پرچم رهروان قیام حسین(ع) است. پایگاه های مقاومت بسیج که در طول دوران پرفراز و نشیب انقلاب و هشت سال دفاع مقدس، محل استقرار خود را در مساجد یافته و عمده فعالیتهای مردمی نیز در همین خانه های نور و ایمان به انجام رسیده است، این امکان بهترین محل برای حفظ و نگهداری پرچم شهیدان به نظر می رسد. ایام و محل برافراشتن پرچم ها از آنجایی که شهدای انقلاب متصل به نهضت رسول الله(ص) و شهید راه مکتب متعالی اسلام ناب محمدی(ص) می باشند، ضروری است پرچم این شهیدان معظم در ایام دهه محرم، ماه صفر، فاطمیه، ماه مبارک رمضان (خصوصاً شب ضربت مولای متقیان علی بن ابیطالب(ع) و شب شهادت آن حضرت)، روز عرفه و ایام سوگواری چهارده معصوم(ع) به طور کلی در مساجد، تکایا و حسینیه ها برافراشته شده و به همراه دسته های عزاداری و هیئت ها چرخانده شوند. حتی در اعیاد ملی و مذهبی و ایام الله ولادت معصومین (علیه السلام اجمعین) ، هفته دفاع مقدس، دهه فجر و ... می توان مساجد را به این پرچمها آذین بست و هر مسجد و هر هیئت، خود موظف به نگهداری و حفظ این پرچم ها در طول ایام باشد. برادران اهل سنت نیز جز ایام سوگواری که خاص شیعیان است در سایر موارد می توانند از بستر مساجد استفاده کنند. ایام چرخانیدن و به حرکت درآوردن پرچم شهدا الف) روز عرفه: روز عرفه که یادآور آغاز حرکت و قیام امام حسین(ع) از صحرای عرفه به سمت کربلا است، به عنوان روز میثاق با آرمان شهدا قلمداد می شود. عامه مردم، در یک حرکت نمادین، از میان مساجد، تکایا، هیئت ها، دسته ها و ... با به همراه داشتن پرچم شهدای محل خود، به طرف گلزار شهدا رهسپار و در کنار مزار شهدا به برگزاری مراسم پرفیض دعای عرفه اهتمام ورزند. ب) یوم العَلَم: روز تاسوعا که به روز ابوالفضل العباس(ع) معروف و منسوب می باشد به عنوان روز علم و گردانیدن پرچم ها اختصاص دارد. (این موضوع پیشنهادی است و هیچ منافاتی با فرهنگ عاشورا و دهه محرم ندارد). هیئت ها با یک برنامه از پیش هماهنگ و متناسب با فرهنگ جاری در محل خود به گرداندن پرچم ها و بردن به طرف گلزار شهدا و یا مساجد جامع، که اکثراً محل اعزام رزمندگان اسلام هنگام عزیمت به سوی جبهه ها بوده اند، به منزله تجدید عهد و پیمان با شهدا مبادرت خواهند کرد. حاملان بیرق شهدا افراد حمل کننده پرچم، در وهله نخست، خود خانواده معظم شهدا، شامل: پدر، مادر، برادر، خواهر و فرزندان معظمشان خواهند بود و سپس سایر افراد. «و بیرق های خونین عاشورا، به علامت حلول روز انتقام مظلوم از ظالم، هر چه بیشتر افراشته شود.» حضرت امام خمینی(قدس سره) / کلمات قصار، نشر آثار امام، ص 59 پیشینه پرچم در ادوار تاریخ از سنتهای جاری بشری بوده است که در جنگها، هر جبهه برای تشخیص و امتیاز افراد سرباز و قشون خود از دیگری، پرچم و علمی برمی افراشتند که به وسیله آن متمایز گردند. این مسأله در طول تاریخ تحولاتی را پشت سر گذاشته است. «لوا» علامت قشون بوده که مقدم بر لشکر برمی افراشتند و هر دسته به این علامت (لوا) ممتاز بود و «عَلَم»، علامت ممیزه طبقات و قبایل بود، چنانچه در دسته ها و موکب های کنونی ملاحظه می شود. مشخص است پرچم، که همان لوای بزرگ باشد، برای معرفی ملیت است و عَلم برای معرفی قومیت، که در حقیقت عموم و خصوص مورد نظر هستند. هر لوایی می تواند علم و پرچم باشد، ولی پرچم، لوای در امور دین و عقیده اطلاق شده است. درفش، علم و پرچم در معنا یکی است، و هدف و انگیزه گروهی را که به پرچم مزین شده، مشخص می کند. علم گویای موجودیت است و استقلال را معنا می کند. در جنگ ها، هر دسته ای به پرچمی آذین می شد و در واقع یک لشکر یا یک سپاه از پرچم های متعددی تشکیل می شد و تمام این پرچم ها مطیع یک علم بزرگ در مرکزیت سپاه بودند. همچنین برای هر کدام از مسوولان هر دسته یا گروه نیز پرچمی در نظر گرفته می شد. دسته یا گروه راست، چپ، قلب، عقب و ... از پنج دسته تشکیل می شد: میمنه، میسره، قلب، عقبه و ... حتی بیشتر. رایت از لوا بدین ترتیب تشخیص داده می شد که اگر پارچه بر سر نیزه بود آن رایت می گفتندو اگر بر سر نیزه نبود لوا می گفتن، ولی علم دارای بندهای مختلفی بود که از لوان مختلف تشکیل می شد. لوا برای فرمان فرمایان و حکام ولایات بود و پرچم رایت برای قشونها و علم برای مردم (ملی) بود. رومی ها دارای لوای عقاب نشان بودند و اعراب این علامت را از آنها گرفتند. معاویه در شام از رومیان تقلید کرد، ولی شکل آن را عوض نمود. رومی ها هر علم را نشانه ده هزار قشون می دانستند یا بیشتر بر حسب تشکیلات ارتش خودشان. کسری، پادشاه ایران، در سال 13 هجری، دارای پرچمی بود که عرض آن هشت ذراع و طول آن 12 ذراع بود و درفش کاویانی نامیده می شود و به طلا زردوزی شده و مجلل به جواهر بود و در جنگها برمی افراشتند و در خزائن دولتی نگاه می داشتند. مورخان می نویسند این درفش از ضحاک بوده و روزافزون تجلیل و تجمل آن افزوده شده است تا به دست کاوه اصفهانی که خروج کرد، افراشته شد. همچنین بنی امیه در روز عاشورا پرچمهای خود را مانند درفش کاویانی تعبیه کرده بود. ابوالعلاء طوفی و پدرش از عمال اموی بودند که به یزد رفتند و او مدتی معلم هشام بن عبدالملک بوده که او را به پاس معلمی فرماندار یزد کرد. این پرچم را در یزد دید و در باغی محفوظ آن را برافراشت و مردم را برای بیعت با اموی ها دعوت کرد. ابومسلم خراسانی، در سال 132، از مردم یزد مطالبه آن پرچم را کرد. باری، اولین پرچم که در عالم بند شد لوای ابراهیم خلیل(ع) بود که به جنگ رومیان به حمایت قوم لوط رفت. اولین لوایی که در اسلام بلند شد لوای اسلام بود، رسول الله(ص) فرمود از پارچه سفید تعبیه کردند و به دست حمزه بن عبدالمطلب سپرد. زیرا لوا را باید بهقرمان قوم و برجسته ترین شخصیتها سپرد که همه از او بیم داشته باشند و در لشکر اسلام قهرمانانی جنگجوتر از حمزه نبود، لذا لوا را به او سپردند. این لوای سفید، در اول ماه رمضان سال اول هجری، به دست حمزه برافراشته شد و نشان ملت اسلام بود و اولین رایت که از مسلمانان برافراشته شد در ماه شوال سال اول هجری بود که بر سر نیزه بلند افراشته بودند. همچنین مسلمانان در شام و مصر و فارس (ایران) انواع و اقسام لوای مختلف و رنگارنگ تهیه کردند و هر یک را به نامی نامیدند و هر دسته به تعداد بیشتر لوای خود بر دیگری مفاخره می کرد تا آنجا که چون «العزیز بالله فاطمی» خروج کرد برای فتح شام پانصد رایت بلند کردند و با هر یک شیپور می زدند. در این پرچم ها، بیشتر اسامی خلفا را می نوشتند و مفاخرات خود را به نثر و نظم نقل و درج می کردند و در اندلس بر پرچم ها، آیات قرآن بر حریر می نوشتند و نقش و نگار زیبا می کشیدند. ابومسلم خراسانی بر لوای خودش نوشت: «اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان الله علی نصرهم القدیر». پرچمی برای ابراهیم فرستاد که اول نام خودش را نوشته بود و این پرچم به نام «ظل» بر نیزه ای بلند به طول 14 ذراع نصب شده بود. پرچم دیگری به نام «سحاب» بر نیزه ای به طول 13 ذراع نصب کرده بود. در دوره جاهلیت، رنگ علم ها سیاه بود. در بدو اسلام، اعراب رنگ سفید را انتخاب کردند. «رایت النبی» در جنگ ها سفید بود. در جنگ بدر، رنگ پرچم را سرخ گرفتند. امیرالمومنین(ع) که از قهرمانان و جنگجویان نامی جهان بود و پیغمبر(ص) پرچم را پس از حمزه به او داد، رنگ پرچم را سبز نمود و روز احد و خیبر لوای رایت سفید گرفتند. در «عین الورده» پرچم خاکستری رنگ بود. بنی امیه پرچم خود را سرخ کردند، علویان رنگ پرچم را سفید کردند، بنی عباس رنگ سیاه را انتخاب کردند ولی اشعار آنها رنگ سبز بود. در ولایتعهدی حضرت امام رضا(ع) مامون دستور داد رنگ سبز انتخاب کردند و شعار بنی عباس را ترک کردند. متوکل برای پسرانش بیعت گرفت و به هر یک دو لوا داد؛ یکی، سیاه که لوای عهد و میثاق بود و دیگری، سفید که لوای جنگ و مفاخرت بود. «مختار بن ابی عبیده ثقفی، در امارت شیعه، اول کسی است که پرچم سه رنگ انتخاب کرد که هم اکنون، پرچم ملی ایرانیان است.» یکی دیگر از نکات مورد توجه این بود که باید پرچم به دست شجاع ترین و قوی ترین جنگجویان سپرده شود تا در تشکیلات نظامی فرمانده کل زیر پرچم قرار گیرد و سرنگون شدن پرچم به فتح و ظفر جبهه غالب تمام می شد و لذا بیشتر از هر چیز در جنگها می کوشیدند پرچم دار را بکشند و پرچم را سرنگون کنند. در واقعه کربلا، ابن سعد پرچمی مخصوص به خود داشت و در حفظ آن سخت می کوشید و تماماً با خود همراه داشت و غلامی به نام «دورید» آن را با خود حمل می کرد. هر کجا که ابن سعد می رفت پرچم به دنبال او کشانده می شد، تمام توجه و نگاه لشکر به همین دوخته شده بود. در بعض یتواریخ وارد شده که حضرت قاسم بن حسن(ع) همت کرد که پرچم ابن سعد را سرنگون کند. این جوان رشید و با بصیرت که از خانواده والامقام، صاحب درایت و آشنا به امور جنگ بود، متوجه مطلب شد و به همین انگیزه جهت واژگون ساختن پرچم هجوم برد. دشمن وقتی از قصد و نیت قاسم(ع) مطلع شد، دستور آماده باش و فرمان پرتاب سنگ به سمت این شهید عزیز آغاز شد و ... حضرت علی(ع) پرچمدار بزرگ پرچمداران در حفظ و مراقبت از پرچم بسیار کوشا بودند و حتی حاضر بودند خودشان کشته شوند، ولی نگذارند پرچم سرنگون شود. بزرگترین افتخار برای کسبی بود که پرچم را سرنگون کند. پیغمبر اسلام(ص) در تمام جنگهای اسلام، پس از حمزه، پرچم را به دست امیرالمومنین(ع) می داد و هیچ وقت پرچم از دست او کج و سرازیر نشد. همه جا فتح و پیروزی در سایه شمشیر پرچمدار نصیب مسلمانان می شد. پرچم آن وقتی شرافت دارد که صاحب آن حرمت را بشناسد و به وظیفه خطیری که برعهده دارد توجه کند. در پایداری، استقامت و استقرار پرچم تا پای جان بکوشد. لذا می بینیم جعفر طیار(ع) با توجه به جراحت شدید تا پای جان از علم نگهداری می کند. حضرت علی(ع) از 25 سالگی پرچمدار بود و چنان قدرت و شجاعت و قوت بازو نشان داده بود که قتالان عرب از او بر خود می لرزیدند. در روز جنگ احد برای تقرب قبیله بنی عبدالدار پرچم را به دست مصعب ابن عمیر داد واو کشته شد، پرچم را به دست علی(ع) سپرد. دیگر این پرچم سرنگونی ندید تا اسلام جهانگیر شد. دشمن هم پرچم را به دست قهرمان ترین افراد می داد مانند طلحه بن ابی طلحه و عمروبن عبدود که هر دو در پیشگاه علی(ع) به زانو درآمدند تا فرمان منصب «لا سیف الا ذوالفقار و لا فتی الا علی(ع)» بر دوش امیرالمومنین نصب شد. این پرچم پس از جنگهای امیرالمومنین بیست و پنج سال در خانه علی(ع) آرام بود تا در جنگ جمل به دست «محمدبن حنیفه» افر اشته شد و حضرت امیر فرمود این پرچم رسول خدا(ص) است و این لشکر جندالله است و قیس بن سعد بن عباده گفت: «این همان رایتی است که ما زیر آن همراه پیامبر(ص) جنگ می کردیم و جبریل ما را مدد می کرد. هر کس را که انصار یاری کنند، هر چند یارو دیگری نداشته باشد، زیان نمی کند. انصار مردمی هستند که چون جنگ می کنند دست هایشان با شمشیرهای مشرفی چنان دراز می شود که شهر را می گشایند.» در روز جنگ صفین، لشکر معاویه پرچم خود را به چند دست داد و هر کس پرچمدار می شد به دست علی(ع) کشته می شدو دیگری پرچم را به دست می گرفت تا سرانجام متوسل به حیله شدند، ولی پرچمدار علی(ع) مانند کوه پابرجا ایستاد و پرچم را حفظ کرد.